نقش نخبگان شيعي عراق در تحولات سياسي كشور(4)
 


 




نام نویسنده : دكتر حسن بشير(1)، عضو هيئت علمي دانشكده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)

 عراق پس از انقلاب سال 1920 و حذف مجدد نخبگان شيعي
حذف نخبگان شيعي از حاكميت سياسي در عراق، علي رغم غلبه ي جمعيتي شيعيان، نه تنها در زمان عثماني انجام گرفت، بلكه اين حركت باعث تقويت سياست انگليسي ها براي حذف كامل آنان از حاكميت سياسي در كشور شد.
پس از انقلاب بيست عراق، انگليسي ها مجبور شدند يك حكومت ملي ظاهري را در عراق تشكيل دهند؛ در اين زمينه پيرس كوكس تلاش كرد شخصيتي صوري انتخاب نمايد تا مصالح انگليسي ها را تامين كند؛ لذا اولين حكومت را با رياست عبدالرحمن النقيب كه طبق گفته ي كوكس "شخصي است كه كمك هاي فراواني به انگليسي ها در آغاز اشغال عراق نموده بود"**و هشت وزير ديگر به شرح ذيل تشكيل داد (نك به:جدول شماره 5).
جدول شماره (5)
اولين كابين دولت عراق پس از انقلاب 1920(به نقل از:الحسني، 1988، ص19)
جدول

همان گونه كه ديده مي شود، علي رغم تلاش هاي علما و نخبگان شيعي در پيروزي انقلاب عراق عليه اشغالگران انگليسي و غلبه ي جمعيتي ايشان، در اولين حكومت عراقي تنها يك نفر از شيعيان از شهر كربلا به عنوان وزير شيعي-آن هم پس از تلاش هاي خود انگليسي ها براي تعيين وي-منصوب شد.
گفتني است سياسيت انگليسي ها از همان آغاز محاصره ي نجف در سال 1918، دور ساختن شيعيان از كليه ي مراكز مهم سياسي در كشور بود كه يكي از نشانه‌هاي مهم آن، تعامل بسيار بد برخي از انگليسي ها با شيعيان است(النفيسي، 1976، ص199).
موضع گيري النقيب به عنوان رئيس اولين دولت عراقي، در عدم مشاركت شيعيان در ساختار حكومت، اولين حركت حساب شده عليه دور ساختن همه ي شيعيان از حاكميت عراق بود كه اين حركت كاملاً با تاييد انگليسي ها صورت
گرفت.سياست النقيب در انتخاب وزرا و مسئولان مهم حكومتي، اين بود كه نبايد هيچ كدام از آنان در نهضت ضد انگليسي ها به ويژه انقلاب بيست عراق شركت كرده باشند(المس بيل، 1971، ص478).
دوره ي حاكميت النقيب در عراق به طول نينجاميد و نهايتاً انگليسي ها تصميم گرفتند حاكميت عراق به يكي از فرزندان الشريف حسين سپرده شود (فراتي، 1953، ص20).در اين زمينه برخي از علما، سران عشاير و سياستمداران عراق، رضايت خود را با تشكيل مجلس عراق و حكومت امير فيصل كه به زعم برخي از رهبران انقلاب بيست عراق، از قدرت عقلي و سياسي و قومي بيشتري، نسبت به برادرش اميرعبدالله بن الحسين برخوردار بود، اعلام كردند؛ لذا در 23 آگست 1921، امير فيصل پادشاه عراق شد و عبدالرحمن النقيب نخست وزير وي گشت.كابينه ي دولت نيز پس از بحث هايي كه به مدت سه هفته طول كشيد در 12 دسامبر 1921 و با تاييد حاكم انگليسي، اعلام شد كه در آن، شيخ عبدالكريم الجزائري وزير معارف، تنها وزير شيعي بود.
تعيين يكي از علماي شيعي به عنوان وزير كابينه، اقدام پادشاه جديد با حمايت انگليسي ها براي جذب شيعيان بود، ولي علماي شيعه مخالفت خود را با دولت جديد و تاكيد بر عدم همكاري با آن را اعلام كردند؛ در نتيجه هنگامي كه اسامي وزراي اولين كابينه ي شاهنشاهي عراق اعلام شد، شيخ عبدالكريم الجزايري تلگرافي از نجف مبني بر عذرخواهي از مشاركت در دولت جديد ارسال نمود(الوردي، 1413ق، ج6، 124-125).
طرد شيعيان از حكومت و سياست توسط انگليسي ها، يكي از مسائل مهمي است كه تاكنون از ديدگاه هاي مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است(الحسني، 1988/علينا، 2005).گفتني است در زمان حاكميت عثماني هاي سني بر عراق،دولت انگليس از شيعيان، به لحاظ اينكه در حكومت عثماني از اقليت برخوردار بودند؛ حمايت مي كرد، ولي پس از سقوط دولت عثماني و تشكيل حكومت عراق، چون سني‌ها از اقليت برخوردار بودند، شيعيان مورد ظلم قرار گرفته، از حاكميت طرد شدند.اينكه آيا اين مسئله به مخالفت علما، نخبگان و به طور كلي شيعيان با انگليسي ها يا عدم وجود افرادي در ميان شيعيان كه حامي جدي انگليسي ها باشند، برمي گشت يا دلايل ديگري داشت، از مواردي است كه هميشه به عنوان يكي از معماهاي تشكيل دولت در عراق مطرح مي شود.
برخي از ديدگاه ها حاكي از اين است كه اگر شيعيان با انگليسي ها همراهي مي كردند، نتيجه ي حاكميت به نفع آنان مي چرخيد؛ البته يكي از دلايل مهم دور نگه داشتن شيعيان از حكومت، مخالفت شديد آنان با اشغالگران انگليسي در طول دوران اشغال بود؛ لذا انگليسي ها در اين زمينه هيچ گونه اعتمادي به شيعيان نداشتند؛ لذا طبيعي است كه آنان را از حاكميت دور نگه دارند(عليان، 2005، ص369-370).
يكي از نشانه‌هاي مهم ديگري كه در عراق براي طرد شيعيان از دولت و حاكميت مشاهده مي شود، شيوه ي انتخابات و تعدد نمايندگان شيعي در مجالس نمايندگان عراق بود.از تعداد شانزده نماينده در مجلس نمايندگان كه از تاريخ 1925 تا 1958 در عراق تشكيل شد، هميشه تنها حدود سي تا حداكثر43%از تعداد كل نمايندگان-كه متغير بوده است-متعلق به شيعيان بود كه با محاسبه تعداد كل نمايندگان، اين نسبت هميشه علي رغم غلبه جمعيتي شيعيان تقريباً، در همان حد30%باقي مانده بود.جدول شماره 6 نشان دهنده ي تعداد كل نمايندگان شانزده دوره از مجلس نمايندگان عراق و تعداد نمايندگان شيعه و نسبت آنان به كل تعداد نمايندگان است.
جدول شماره (6)

نسبت تعداد نمايندگان شيعه در شانزده دوره از مجلس نمايندگان عراق
جدول
همانگونه كه مشاهده مي شود، نسبت تعداد نمايندگان شيعي به ديگر افراد، هميشه در حدود همان 30%بوده است.اين وضعيت علي رغم غلبه ي جمعيتي شيعيان و مشاركت وسيع آنان در استقلال عراق و مبارزاتي طولاني آنان براي دور ساختن استعمارگران از كشور، تا سال 2001 همچنان ادامه داشت.
وضعيت كنوني عراق گرچه حاكي از حاكميت اكثريت شيعيان آن مي باشد، اما اين حاكميت ممكن است با حركت وسيع كشتار شيعيان توسط عوامل دست نشانده ي امريكا در منطقه و كاهش تعداد شيعيان، به عنوان اهرمي عليه شيعيان به كار گرفته شود و مسئله اكثريت در زماني نه چندان طولاني، تحت الشعاع نسبت مساوي آنان با سني‌ها در كشور مطرح شود و محروميت ده‌ها ساله ي شيعيان از حاكميت سياسي بر كشور، مجدداً ادامه يابد.

نتيجه
 

علي رغم اينكه شيعيان اكثريت مردم عراق را تشكيل مي دهند و در مبارزات و جنبش هاي متعدد براي استقلال كشور، بيشترين نقش را عهده‌دار بوده‌اند، اما هميشه از حاكميت سياسي دور نگه داشته شده، از آن محروم گشته‌اند.
تحولات جهان در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ميلادي، در اروپا و مناطق همجوار، همچون ايران و تركيه ،باعث ايجاد طبقه‌اي از نخبگان عراقي شد كه در كنار علماي دين در اين كشور، در بيداري سياسي و اجتماعي شيعيان به طور كلي مردم عراق نقش اساسي داشت.
محروميت نخبگان مزبور از حاكميت، چه در دوره ي حكومت عثماني ها بر اين كشور كه منجر به تشكيل مجلس گرديد و چه پس از انقلاب 1920 كه نخبگان و علماي دين بزرگ ترين نقش را در پيروزي آن داشتند، در تشكيل دولت كاملاً مشاهده مي شود.
در مجالس دوره ي عثماني و در كابينه ي پس از انقلاب 1920 بيش از يك نفر شيعي، سهمي از حاكميت براي اين اكثريت مبارز و تاثير گذار در حركت هاي سياسي-اجتماعي كشور وجود نداشت.
وضعيت كنوني عراق كه حاكي از حاكميت اكثريت شيعيان است، با تحركات وسيعي براي كاهش نسبت آنان-كه نه تنها با مهاجرت دادن آنان همراه بوده، بلكه با كشتار وسيع ادامه دارد-ممكن است انديشه ي ضرورت حاكميت اكثريت در كشور را تحت الشعاع قرار داده، در آينده، عصر جديد محروميت شيعيان عراق را رقم بزند.
منابع
1.احمد، محمدعلي، اصول المجتمع السياسي و المجتمع في العالم الثالث،‌اسكندريه:دارالمعرفه الجامعيه، 1975.
2.الاسدي، حسن؛ ثورة النجف عليا الانكليز؛ بغداد، 1975.
3.الجميل، سيار كوكب؛ تكوين العرب الحديث:1515-1916؛ الموصل، 1991.
4.الجنابي، عبدالستار شنين علوه؛ تاريخ النجف السياسي1921-1941؛ رساله ماجستير غير مطبوعه، كليه الآداب، جامعة الكوفه، 1997.
5.الحسني، عبدالرزاق، الثورة العراقيه الكبري، الطبقه السادسه، بغداد: دارالشؤون الثقافيه العامه، 1992.
6.الحسني، عبدالرزاق، العراق في دوري الاحتلال و الانتداب؛ المجلد الاول، صيدا، 1935.
7.ـــــ ، تاريخ العراق السياسي الحديث، بغداد:دارالشؤون الثقافيه العامه، 1989.
8.ــــ ، تاريخ الوزارات العراقيه، بغداد:دارالشؤون الثقافيه العامه، 1988.
9.الخليلي،جعفر، هكذا عرفتهم؛ بغداد، 1963.
10.الرقيب (روزنامه)، نمره31، 19 ژوئيه 1909.
11.الزاهد، عبدالحميد، مذكرات؛ بغداد:مطبعة العاني، 1987.
12.العطيه، غسان؛ العراق نشاة الدوله:1908-1921؛ لندن، 1988.
13.الغزاوي، عباس؛ تاريخ العراق بين احتلالين؛ بغداد؛ المجلد الثامن، 1955.
14.المس بيل، كيرترود؛ فصول من تاريخ العراق القريب؛ ترجمه جعفر الخياط؛ بيروت:چاپخانه دارالكتب، 1971.
15.النفيسي، عبدالله الفهد؛ دور الشيعه في تطور العراق السياسي الحديث؛ بيروت:دارالنهار، 1976.
16.الوردي، علي؛ لمحات اجتماعيه من تاريخ العراق الحديث؛ قم:مطبعة امير؛ 1413ق.
17.الوهاب، عبدالرزاق؛ كربلاء في التاريخ؛ مطبعة الشعب، 1935.
18.الياسري، عبدالشهيد، البطولة في ثورة العشرين؛ النجف، 1966.
19.اميني، علي؛ "شيعيان در عراق:يك نگاه كلي"؛ سايت iran emrooz(ايران امروز)، 1382.
20.بروكلمان، كارل؛ تاريخ الشعوب الاسلاميه؛ تعريب بنيه امين فارس و منير البعلبكي؛ الطبعة الثامنه؛ بيروت:دارالعلم للملايين، 1979.
21.بوتومور، توماس؛ الصفوه و المجتمع:دراسه في علم الاجتماع السياسي؛ ترجمه محمد الجواهري و آخرون؛ اسكندريه:درالمعروفه الجامعيه، 1988.
22.تنكابني، محمد؛ "گفتمان جنبش شيعي عراق:معرفي كتاب گفتمان جنبش شيعي عراق،
بررسي انسان شناختي، نوشته احمد ناردي"؛ پايگاه اطلاع رساني ناصر فكوهي، 11 ارديبهشت 1387.
23.جميل، حسن؛الحياة النيابيه في العراق (1925-1946)و موقف جماعه الاهالي منها؛ بغداد:منشورات مطبعه المثني، 1983.
24.روبرت، جفري، المعجم الحديث للتحليل السياسي؛ ترجمه سمير عبدالرحيم الجبلي؛ بيروت:الدارالعربيه للموسوعات، 1990.
25.زركان، علي؛ الوقائع الحقيقيه في الثوره العراقيه؛ الطبقه الثانيه، بغداد: مطبعة الاديب، 1991.
26.صدي بابل (صحيفه)؛ بغداد، نمره 7، 17 دسامبر، 1909.
27.صنيتان، محمد؛ النخب السعوديه:دراسة في التحولات و الخفاقات، بيروت:مركز دراسات الوحده العربيه، 2004.
28.عليان، عدنان؛ الشيعه و الدوله العراقيه الحديثه؛ بيروت:المعارف للمطبوعات، 2005.
29.فراتي، علي هامش الثورة العراقيه الكبري؛ بغداد:شركه النشر و الطباعه العراقيه المحدوده، 1953.
30.فوزي، هادي حمزه؛ النخبة الشيعيه العراقيه و دورهم في التطورات السياسيه:1921-1958؛ رساله دكتوراه غير مطبوعه لندن:الجامعة العالميه للعلوم الاسلاميه، 2006.
31.فولر،گراهما لي و فرانكه رند رحيم، شيعيان عرب:مسلمانان فراموش شده؛ ترجمه خديجه تبريزي؛ قم:شيعه شناسي، 1384.
32.كمال الدين، محمدعلي، التطور الفكري في العراق؛ بغداد، 1906.
33.ـــــ ، ثورة العشرين في ذكراها الخمسين؛ مطبعة التضامن، 1971.
34.ـــــ ، مذكرات، مطبعة العاني، 1986.
35.مولانا، حميد؛ "نقش علما در مخالفت با توافقنامه امنيتي واشنگتن- بغداد"؛ روزنامه كيهان، 30 خرداد 1387.
36.نظمي، وميض حمال عمر؛ثوره 1920:الجذور السياسيه و الفكريه و الاجتماعيه للحركة القوميه العربيه في العراق؛ بيروت:مركز دراسات الوحده العربيه، 1985.
37.نقاش، اسحاق؛ شيعه العراق؛ قم:منشورات المكتبه الحيدريه، 1988.
38.ويلي، جويس؛ نهضت اسلامي شيعيان عراق؛ ترجمه مهوش غلامي؛ تهران، اطلاعات، 1373.
39.Encyclopedia of the Nations, (Under Iraq) http://www.nationsencyclopedia.com/.
40. Laswell, Harold; Politics who gets what, where, how; New York, Meridian Book, 1958
1.F.O. 371/18948, E431/93, Record of Leading Personalities in Iraq, 21 January 1925, p.16 (اسناد وزارت خارجه انگليس)
منبع:فصلنامه شيعه شناسي شماره 28